عضو هیئت موسس قطب آموزش مداوم تشریح کرد: موانع آینده پژوهی در نظام آموزش و یادگیری ایران

عضو هیئت موسس قطب آموزش مداوم تشریح کرد: موانع آینده پژوهی در نظام آموزش و یادگیری ایران


عضو هیئت موسس قطب آموزش مداوم تشریح کرد: موانع آینده پژوهی در نظام آموزش و یادگیری ایران

 
 

کنفرانس ملی بازاندیشی و آینده‌نگری در نظام آموزش و یادگیری ایران با توجه به تغییرات پرشتاب جهان معاصر روزهای 3 و 4 اسفند ماه 1394 توسط کمیسیون ملی یونسکو در تهران برگزار شد.

در این کنفرانس، پروفسور یداله مهرعلی زاده استاد دانشگاه شهید چمران اهواز و عضو هیئت موسس قطب علمی آموزش مداوم که همچنین ریاست پانل «ارتباط بین آموزش، یادگیری و جهان کار» را بر عهده داشت در  خصوص آینده پژوهی به دو مساله اشاره کرد. وی در این خصوص اظهار داشت: «مساله اول روند کنونی آینده پژوهی در کشور است که به نظر می رسد تصویر مناسبی از ِآینده پژوهِی در کشور وجود ندارد. درصد بالایی از تحقیقات معطوف به حل مشکلات کنونی کشور است تا مسایل 10 و 20 سال آینده..

مساله دومی که به نظر می رسد مانع از شکل گیری نگاه آینده پژوهِی در کشور شده است آنست که نظام اعتماد سازی به جامعه در لایه های مختلف اجتماعی کشور رو به تضعیف است. لذا کنترل رفتار های جامعه، مهندسی فرهنگی جامعه بر اساس یک تفکر که طی 37 سال گذشته ناکارآمدی خود را نشان داده است مساله اصلی شده است. در لایه های پایین جامعه، فرهنگی در حال شکل گیری است که با فرهنگ رسمی جامعه تفاوت اساسی دارد. این نظام با پیش فرض های سند تحول بنیادین آموزش و پرورش هم موارد تفاوت ماهوی دارد. نظامی از بردگی و ارباب و رعیتی فکری و مدیریتی در سسیستم های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی کشور در حال تسلط است – نظامی که با حربه تقویت امنیت ملی و حفظ فرهنگ ملی – اسلامی تاکید می شود اما شواهد و قراین اجتماعی وضعیت شاخص های موجود کشور عکس آن را نشان می دهد. گزارشی اخیر از شاخص های سرمایه اجتماعی کشور در وزارت ارشاد به تفکیک استانها تهیه شده است که وضعیت سرمایه اجتماعی کشور در حوزه اعتماد، انسجام، همبستگی ملی و ... بحرانی نشان می دهد. بردگی از نوع حاکمیت نگاه دولتی در کشور نهادینه شده است: این یعنی یک نوعی از بردگی جدید فکری که توسط 17 وزارت خانه دولتی و نهادهای تصمیم سازی ملی به 31 استان تحمیل شده است توان استفاده از ظرفیت های سرزمینی کشور را تقلیل داده است. در سطح ستاد این وزارت خانه ها نظامی از تفکر تکثر گرا، بالغ بودن جامعه، هویت بخشی بومی و محلی دیده نمی شود. لذا تفکر بسته قدیمی که مهار کننده خلاقیت است به شکل دیگری در حال بازسازی است. بنابراین ما برای تغییر رویکرد به آینده پژوهی نیازمند تغییر در نگاه دولتی و مدیریت تغییر دولت محور هستیم. و ضرورت توجه به استقلال فکری جامعه و نهادهای مدنی در آینده پژوهی کاملا احساس می شود».

پروفسور مهرعلی زاده در جمع بندی نهایی کنگره به این موضوع اشاره کرد که مشکلات ناشی از ارزیابی و بازاندیشی و آینده‌نگری در نظام آموزش و یادگیری ایران با توجه به تغییرات پرشتاب جهان معاصر در توسعه پایدار یعنی کاهش فقر، رفع نابرابری، اشتغال‌زایی و بهبود کیفیت زندگی طی ده سال گذشته در کشور ایران عمدتان ناشی از چند مسئله اساسی بوده است:

  1. فقدان استراتژی آشکار و روشن درزمینه بازاندیشی و آینده‌نگری در نظام آموزش و یادگیری ایران با توجه به تغییرات پرشتاب جهان معاصر و نظریه‌پردازی‌های ناقص.
  2. نارسایی سیاست‌گذاری در راستای اهداف نظام آموزش و یادگیری ایران برای توسعه پایدار و تعیین چارچوب‌های کلی راهبردها ، سیاست‌ها و قوانین مربوط به آموزش و یادگیری ایران. این راهبردها ، سیاست‌ها و قوانین به‌خوبی عملیاتی نشده است. اخبار آموزش و یادگیری مملو از سیاست‌ها و واژه‌هایی است که حس ثبات را از نظام‌های آموزش کشور گرفته است.
  3. تعدد مراجع تصمیم‌گیری و به دنبال آن عدم یکپارچگی در مدیریت آموزش و یادگیری کشور و یا عدم یکپارچگی و هم‌افزائی و کاربرد رویکرد بین بخشی و بین‌رشته‌ای بین آموزش و یادگیری در سه حوزه رسمی، غیررسمی و آزاد در دستگاه‌های اجرایی دولتی و خصوصی.
  4. کمبود سرمایه‌گذاری کشور درزمینه آموزش و یادگیری در سطح استانداردهای بین‌المللی و با توجه به تغییرات فناوری و علمی . از طرف دیگر کمی تخصیص بودجه و اعتبار نسبتاً مناسبی برای آموزش و یادگیری به‌ویژه در حوزه غیررسمی و آزاد نیز مشکل‌ساز بوده است.
  5.   عدم استمرار و طراحی اصلاحات نهادی و ساختاری: طرح‌های مطلوبی برای ساماندهی آموزش و یادگیری و ایجاد تغییرات نهادی و ساختاری طراحی نشده است .
  6. ضعف مدیریت یکپارچه در تحقیقات و تدوین استانداردهای آموزشی و برنامه درسی، توانمندسازی مربیان و تحلیل مشاغل و بازار کار مرتبط با آموزش مهارتی، نارسایی هدف­گذاری واقعی با توجه به ظرفیت‌های مناطق و استان‌های کشور و رشد بی‌رویه کمیت دانش‌آموختگان و کارآموزان در کشور
  7. آشفتگی فراهم‌سازی فرصت‌های یادگیری در دستگاه‌های اجرایی باهدف کسب مدرک و ارتقای شغلی : بسیاری از دستگاه‌های اجرایی دولتی فرصت‌های متنوع یادگیری ( رسمی ، غیررسمی و آزاد ) درزمینه آموزش و یادگیری فراهم ساخته‌اند اما به دلیل عدم طراحی مناسب دوره‌ها و حاکم شدن مدرک‌گرایی برای ارتقای شغلی متأسفانه کیفیت بسیاری از آموزش‌های ارائه‌شده در سطح مطلوب نیست.
  8. ضعف شدید پژوهش ، نظارت و ارزیابی با رویکرد آینده پژوهی : علیرغم آموزش‌های متنوع در حوزه آموزش و یادگیری اما در راستای پیشبرد مؤلفه‌های مختلف آموزش و یادگیری برای توسعه پایدار ، پژوهش ، نظارت و ارزیابی لازم در بخش‌های دولتی و خصوصی صورت نگرفته است.
  9. اعتبار سنجی و ارزشیابی یادگیری: در این زمینه فعالیت‌های پراکنده‌ای برای حمایت از اعتبار سنجی، و ارزشیابی دستاوردهای یادگیری مربوط به مؤلفه‌ها و مفاهیم کلیدی برنامه آموزش و یادگیری برای توسعه پایدار انجام‌گرفته است.

10. ضعف مؤسسات در تأمین کیفیت آموزش  : علیرغم موفقیت‌های حاصل مراکز آموزش رسمی و غیررسمی کشور اما در خصوص کیفیت آموزش ، ایجاد تناسب بین محتوای آموزش با مهارت‌های شغلی، تجهیزات لازم، فرایندهای یاددهی و یاددهی و حضور مستمر و ارزیابی مهارتی دانشجویان و کارآموزان در دستگاه‌های اجرایی که مراکز علمی کاربردی خاص خود تأسیس کرده‌اند و یا مراکز دولتی و آموزشگاه‌های آموزش مهارتی کشور شبهاتی وجود دارد. دانش‌آموختگان بعضی از مراکز و  دانشکده‌های  فنی و حرفه‌ای و علمی –کاربردی با توجه به ساختار دوره‌ها ، وضعیت هیئت‌علمی ، امکانات و غیره ، از نیازهای واقعی صنعت فاصله گرفتند و عملاً" این مراکز محل تربیت فن‌ورزها و مهندسینی شدند که نه در جایگاه یک مهندس مفید واقع می‌شدند و نه می‌توانستند وظایف یک فن‌ورز کارآزموده را به‌خوبی انجام دهند .

11. عدم فرهنگ‌سازی جایگاه آموزش و یادگیری و مهارت و اهمیت آن برای دستیابی به کیفیت بهتر زندگی: به همین دلیل آموزش­های غیررسمی سازمان آموزش فنی ـ حرفه‌ای ، اگرچه تا حد زیادی در امر ایجاد فرصت‌های شغلی موفق بوده است، ولی به علت آن‌که سطح این دوره‌ها عمدتان" تربیت کارگر ماهر بوده است با اقبال چندانی از سوی تحصیل کنندگان ( به‌خصوص دارندگان مدارک دیپلم به بالاتر ) روبه‌رو نشده است .

12. تأکید غیراصولی نظام طبقه‌بندی مشاغل دستگاه‌های اجرایی دولتی و حتی خصوصی بر وزن مدارک عالی تحصیلی ازیک‌طرف و توسعه ناموزون مراکز آموزش مهارتی در دستگاه‌های اجرایی در کنار خلاصه‌ای قانونی نظیر منع ادامه تحصیل شاغلین در سازمان‌ها باعث شده است که مراکز آموزشی مجبور شوند به هر صورت ممکن و برخلاف ایدز بهسازی منابع انسانی به‌طرف جذب نیروهایی بروند که احتمالاً" علاقه و انگیزه چندانی به اشتغال در شغلی که برای احراز آن آموزش می‌بینند، نداشته باشند. این مسئله باعث شده رابطه بین شغل و شاغل در یک بازه زمانی تغییر نماید و موجب بروز مشکلات عدیده‌ای برای سازمان­ها در نگهداشت، ایجاد انگیزه و استفاده بهینه از توانمندی شاغلین شود. زیرا افراد در دوره‌ای آموزشی به کسب مهارت می‌پردازند که با مشاغل همسان و هم‌تراز شغل کنونی آن‌ها فاصله دارد.

عضو هیئت موسس قطب علمی آموزش مداوم خاطر نشان ساخت ضرورت دارد بین بازار کار (هماهنگی بین 5 بازار: بازار پول، بازار سرمایه، بازار تامین اطمینان، بازار کالاها و خدمات و بازار کار) و اشتغال دانش آموختگان، ماهیت مشاغل در آینده، هماهنگی و همراستایی نظام های آموزشی و مهارتی کشور همگرایی ایجاد گردد.